خشایار شاه که بود؟
خشایار شاه پسر داریوش، به تلافی شکست پدرش در ماراتن به یونان حمله کرد و چندین سال یونان را عرصه حملات خود قرار داد.
خشایار شاه (یا با نوشتاری صحیحتر، خشایارشا) پسر داریوش و آتوسا، پنجمین شاه هخامنشی بود که از سال ۴۶۵ تا ۴۸۵ قبل از میلاد در ایران حکومت کرد. داریوش بزرگ فرزندان دیگری نیز داشت؛ اما بهدلیل اینکه خشایار شاه نژاد شاهی را هم از پدر و هم از مادر به ارث برده و بزرگترین پسر آتوسا بود، جانشین داریوش بزرگ شد. خشایار شاه وقتی به حکومت رسید ۳۴ سال سن داشت. او بر کشوری حکومت میکرد که بزرگترین شاهنشاهی جهان آن روز، از لحاظ جمعیت، محسوب میشد.
خشایار شاه چهارمین شاه سلسله هخامنشی بود که بر گستره جغرافیایی بزرگی حکومت میکرد. این گستره جغرافیایی از یک طرف به رود جیحون و سیحون از سوی دیگر تا یونان و مصر وسعت داشت. او فرزند داریوش و آتوسا و نوه دختری کوروش هخامنشی بود.
حکومت هخامنشی از دوره تاسیس آن بهوسیله کوروش کبیر، از تسامح مذهبی برخوردار بود. ایرانیان گستره جغرافیایی خود را از ماوراءالنهر یعنی سیحون و جیحون در شمال شرق تا سند و پنجاب در جنوب شرق و از دریای سیاه و یونان تا مدیترانه و لیبی گسترانده بودند. خشایار شاه بعد از داریوش بزرگ، سرزمین بزرگی را به ارث برد که اقوام مختلفی در آن میزیستند. در سالهای پایانی حکومت داریوش، جنگهایی بین ایران و یونان رخ داد که دامنه آن به دوره حکومت خشایار شاه نیز کشیده شد.
در کتاب عهد عتیق در مورد خشایار شاه نوشته شده که یکی از همسران او با نام استر از قوم یهود بود. استر مجری فرمانهای یهودیان در ایران بود که نفوذ بسیاری بر خشایار شاه داشت. در دوره حکومت خشایار شاه وزیر او هامان، دستور کشتار یهودیان را داد و استر، همسر شاه توانست مانع اجرای دستور شاه برای کشتار یهودیان شود. به این شکل یهودیان از کشتار رها شدند و هامان وزیر خشایار شاه به دار آویخته شد.
معنی خشایار شاه
نام خشایارشا از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول «خشای» که در معنی شاه به کار میرود و بخش دوم آن «آرشا» که مفهوم قهرمان در آن نهفته است. با این توضیح، «خشایارشا» معنی «شاه قهرمان» را میدهد. برخی آن را فرمانروای قهرمان هم معنی کردهاند. طبق گفته منابع، این نام بعد از جانشینی خشایارشا و بر تخت نشستن، روی او گذاشته شد.
فتوحات خشایار شاه
خشایار شاه وقتی بر تخت سلطنت ایران نشست، به مصر حمله کرد و شورشی را که در این کشور بر پا شده بود فرونشاند و آنجا را آرام کرد. پس از مصر، مردم بابل نیز سر به شورش برداشتند. خشایار شاه برای آرام کردن بابل حرکت کرد و در جنگی که صورت گرفت، بار دیگر توانست بابل را به زیر سلطه هخامنشیان درآورد. خشایار شاه شهربانی بابل را به «زوپیر» سپرد.
داریوش در سالهای پایانی حکومت خود، به قصد انتقام از یونانیان و بهدلیل حمله به سارد و به آتش کشیدن آن، به یونان حمله کرد. جنگ ماراتون در دوره داریوش رخ داد؛ اما پیش از اتمام جنگ، داریوش از دنیا رفت. بعد از داریوش، با روی کار آمدن خشایار شاهه، او تلاش کرد تا کار پدر را به سرانجام برساند. در آتن، بعد از شکست ایران در ماراتن، برای کینخواهی ایرانیان پیشبینیهایی شده بود و تمیستوکل سردار آتن، پیشاپیش هزینه بسیاری را صرف تقویت نیروهای نظامی در دریا کرد.
خشایار شاه قصد جنگ با یونان را کرد. او برای دست یافتن به اهداف خود، نیرویی عظیم را فراهم کرد. هرودوت، تاریخ نگار یونانی، در توصیف ارتش خشایار شاهه اغراق بسیار کرده است. او برای اینکه پیروزی یونان در جنگ با خشایار شاه را بزرگ بنمایاند، تعداد سپاهیان ایران را بسیار زیاد ذکر کرده است.
خشایار شاه دستور داد پلی روی داردانل بسازند تا نیروی زمینی ایران از روی پل بگذرد و به یونان برسد. نیروهای ایران به یونان رسیدند، یونانیها در ابتدا هیچ مقاومتی از خود نشان ندادند؛ تا اینکه تمیستوکل مردم را به جنگ با ایرانیان فراخواند. تیمستوکل موفق شد شهرهای یونانی نشین را ترغیب کرده و با خود همراه کند. به این شکل، اتحادی عظیم از دولتشهرهای آتن و اسپارت در برابر ایران تشکیل شد.
نبرد ترموپیل
نخستین جنگ ایران و یونان در دوره خشایار شاه، «جنگ ترموپیل» بود. نیروهای یونانی که توان رویارویی با ایرانیان را نداشتند، در یک تنگه باریک به نام ترموپیل سنگر گفتند و به انتظار نیروهای ایران نشستند. فرماندهی نیروهای زمینی یونان در این جنگ را لئونیداس شاه اسپارت عهده دار بود. در جنگ ترموپیل، ابتدا نیروهای دریایی وارد جنگ شدند؛ نیروی دریایی ایران بهدلیل بادهای تندی که میوزید نتوانستند اهداف خود را دنبال کنند و نبرد آنها بینتیجه به پایان رسید. نیروهای زمینی ایران به تنگه ترموپیل رسیدند و در این تنگه با سپاهیان لئونیداس روبهرو شدند. تعداد سپاهیان ایران زیاد بودند و گذر از تنگهای باریک برای آنها امکانپذیر نبود؛ اما فرمانده سپاه ایران با طرح یک سیاست جنگی، بههمراه تعداد کمی از نیروهای نظامی، خود را به پشت سپاه یونان رساند و آنها را تار و مار کرد.
در این درگیری، نیروهای لئونیداس شکست خوردند. تعدادی از سپاهیان یونان به فرمان فرمانده خود در این جنگ، تا پای جان جنگیدند تا نیروهای دیگر بتوانند فرار کنند. سپاه ایران در جنگ ترموپیل پیروزمندانه وارد آتن شدند. با ورود ایرانیان به آنجا، آتنیها ترسیدند و بههمراه خانواده خود از آتن خارج شدند و به «سالامین» رفتند.
خشایار شاه بیرون از شهر آتن اردوگاه زد؛ زیرا بر این گمان بود که ارتش یونان در «پلوپونز» به آتن بیاید و بر او شبیخون بزند. نیروهای خشایار شاه در بیرون آتن ماندند و خشایار شاه بههمراه گارد جاویدان به ساختمان مجلس سنا در آتن رفت. وقتی نیروهای ایران وارد آتن شدند، هیچ کسی در آتن نبود. برخی از مردم آتن در آکروپلیس جمع شده بودند تا خدای آتن آنها را نجات دهد. خشایار شاه به نیروهایش دستور داد کسانی که در آنجا جمع شده و به خدا پناه آوردهاند را آزار ندهند.
نبرد سالامیس
بعد از آنکه آتن به تصرف نیروهای ایرانی درآمد، اثری از مقاوت در آتن دیده نمیشد و نیروهای دریایی ایران بر دریاها چیره شده بودند؛ اما «تمیستوکل» نیروی دریایی ایران را در گذرگاه سالامین به دام انداخت و یک جنگ دیگر بر سپاهیان ایران تحمیل کرد. سالامین گذرگاهی تنگ و ناآشنا بود، از طرفی یونانیان به حیله متوسل شدند و یکی از آنها بهعنوان جاسوس به سپاه ایران خبر برد که سپاه یونان در حال گریز هستند و اگر نیروهای ایران حمله کنند سپاهیان یونان را از پا درمیآورند. خشایار شاه توطئه را تشخیص نداد و نیروهای ایران را راهی سالامین کرد. ایرانیان گیر افتادند و نیروهای ایران توان مقاومت را از دست دادند.
فرمانده نیروی دریایی ایران در جنگ با یونان، زنی به نام آرتمیس بود. طبق گفتههای هرودوت، او زنی دانا و دوراندیش بود و در نیروی دریایی ایران، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد. در هنگام جنگ سالامین، آرتمیس با حمله به یونان مخالف بود؛ اما چون اکثریت با حمله به یونان موافق بودند، او نتوانست خشایار شاه را مجاب کند و نیروهای ایران به دستور خشایار شاه به سالامین حمله بردند.
نیروی دریایی ایران در جنگ سالامین بهدلیل تنگی جا، به کندی حرکت کردند و به زیر آتش حمله نیروهای دشمن قرار گرفتند. در این جنگ بیشتر از نیمی از کشتیهای ایران از بین رفت و سپاه ایران عقب نشینی کرد. خشایار شاه از عقبنشینی نیروی دریایی ایران مطلع شد و با مشورت فرماندهان خود با اکثریت سپاه به ایران بازگشت. دستهای از سپاهیان ایران به فرماندهی «مردونیوس» در یونان ماندند تا حملات در این کشور را ادامه دهند.
نبرد پلاته و میکال
مردونیه که با تعدادی از سپاهیان ایران در یونان مانده بود، به یونانیها پیام داد که زیر فرمان ایران باشند تا از آزادی برخوردار شوند؛ اما یونانیها نپذیرفتند و ترجیح را بر جنگ گذاشتند. دوباره جنگ بین آنها درگرفت و مردونیه در جنگ پیروز شد.
بعد از آن در سال ۴۷۹ قبل از میلاد، در میکال، ارتش یونان در مقابل مردونیه صفآرایی کردند و بین آنها جنگ درگرفت. در این جنگ که نزدیک بود ایرانیان پیروز شوند، ناگهان مردونیه با تیر کشته شد و سپاه ایران بدون سردار ماند و در جنگ شکست خوردند. نبرد میکال، نبرد پایانی ایران با یونان بود. در این نبرد بخشی از نیروی دریایی ایران که نزدیک دماغه میکال قرار داشت به دست یونانیها افتاد و دریای اژه که تا آن روز زیر نظر ایران بود، به دست یونانیها افتاد.
دلایل شکست ایران از یونان
ایرانیان علاقهای به جنگ با یونانیان نداشتند و حتی لزومی به جنگ با آنها نمیدیدند؛ زیرا خشایار شاه با اعمال سیاستهای بهتر، بدون اینکه به جنگ متوسل شود، میتوانست بر یونان غلبه کند. جنگافزار ایرانیان قابل قیاس با جنگافزارهای سنگین یونانی نبودند و سپاه ایران نیز تعلیم ندیده و سلاح مورد استفاده آنها در جنگ، تیر و کمان بود.
سپاهیان ایران عادت به جنگ در دشتهای بزرگ و پهناور داشتند؛ اما جنگهایی که بین آنها با یونانیان صورت میگرفت، در تنگهها و مناطق کوهستانی ناشناس بود. همین امر ضربه مهلکی را به سپاه ایران وارد و مسببات شکست ایرانیان را فراهم کرد.
یونانیان از انگیزه بالایی برای جنگ با ایرانیان برخوردار بودند. آنها برای در امان ماندن از فرمانبرداری از ایران، از خودگذشتگی بسیار نشان دادند. مردم یونان حاضر نبودند سرزمین خود را زیر سلطه ایرانیان درآورند و همین موضوع سبب شد برای شرکت در جنگ و پیروزی، انگیزه بالایی داشته باشند.
آثار معماری و بناهای دوره خشایار شاه
حیاط هدیش یکی از بناهای معماری دوره هخامنشیان است که به فرمان خشایار شاه ساخته شد. بر دیوار پلههای این بنا، نگهبانانی ایستادهاند و در میان آن کتیبهای دیده میشود. در دو طرف پلکان، نقش یک شیر تصویر شده که به گاوی حمله کرده است و بر دیوارههای پلکان، نقش خراجآورندگان مشاهده میشود که از حیاط هدیش بهوسیله پلکانی به حیاطی دیگر وارد میشوند.
کاخ تچر در جنوب حیاط هدیش واقع شده است. بنای کاخ تچر در دوره داریوش اول آغاز شد و در دوره خشایار شاه به پایان رسید. بر دیوار دروازههای این کاخ نقوش برجستهای از شاه در حال جنگ با شیر یا گاو وحشی یا حیوانی افسانهای دیده میشود. سر و پای این حیوان افسانهای از جلو همچون شیر و از عقب همانند پنجه عقاب و دم آن مثل دم عقرب است. سنگ دیوارهای این کاخ بهاندازهای صاف و صیقلی هستند که آن را «آینهخانه» نامیدهاند.
نقش بالای سردر کاخ تچر نشان میدهد که هنرمندان مصری برای تراش سنگهای این کاخ به کار گرفته شدهاند. ایوان این کاخ بر دو ردیف چهارستونی قرار گرفته است و دو ردیف پلکان در دو طرف ایوان ستوندار قرار گرفته که خراجآورندگان را همراه با هدیههای آنها نشان میدهد. «کاخ صد ستون» به دستور خشایار شاه ساخته شد و با حمله اسکندر مقدونی آتش گرفت و سوخت. کاخ صد ستون یک تالار مرکزی مربع شکل دارد و سقف آن روی ۱۰ ردیف ۱۰ ستونی قرار گرفته است.
کتیبههای خشایار شاه
از خشایار شاه ۱۲ کتیبه برجای مانده است که به شرح زیر هستند:
-کتیبه خشایار شاه در پرسپولیس: این کتیبه سه زبانه، به زبانهای فارسی باستان، ایلامی و اکدی نوشته شده است. متن فارسی باستان کتاب، ۲۰ سطر دارد و شامل ستایش اهورامزدا، معرفی خشایار شاه، شرح بنای دهلیزی در تخت جمشید و بناهای دیگر و در پایان دعا به درگاه اهورامزدا بود. کتیبه دوم خشایار شاه در پرسپولیس که به کتیبه «b» معروف است، به زبان فارسی باستان نوشته شده و ۳۰ سطر دارد. این کتیبه شامل ستایش اهورامزدا، معرفی خشایار شاه، شرح بنای ساختمانی در تخت جمشید و بناهای دیگر و در پایان دعا به درگاه اهورامزدا است. ۶ کتیبه دیگر از خشایار شاهه در پرسپولیس باقی مانده است که برخی از آنها دوزبانه و بعضی دیگر سهزبانه هستند. سطرهای هر یک از این کتیبهها با هم متفاوت و محتوای آنها ستایش اهورامزدا، معرفی خشایار شاه، بیان اقدامات او و دعا به درگاه اهورامزدا است.
-از خشایار شاه سه کتیبه در شوش مانده است و «کتیبه الوند» و «کتیبه وان» از دیگر کتیبههایی هستند که در دوره او نوشته شدهاند. کتیبه الوند به سه زبان فارسی باستان، اکدی و ایلامی نوشته شده است. متن فارسی باستان کتیبه شامل ۲۰ سطر دارد و در طرف راست کتیبه داریوش در الوند قرار دارد. محتوای کتیبه شامل ستایش اهورامزدا و معرفی خشایار شاه است.
-کتیبه وان نیز سه زبانه است و ۲۷ سطر دارد. محتوای متن این کتیبه ستایش اهورامزدا، معرفی شاه و ذکر ساختمانی بود که داریوش آن را بنا کرد و خشایار شاه بر آن کتیبه یادبودی را نوشت.
-کتیبه همدان یکی دیگر از کتیبههای خشایار شاه به شمار میرود که روی یک جام نقرهای در همدان حکاکی شده است. این کتیبه یک سطر دارد و به زبان فارسی باستان نوشته شده است. گفته میشود که این جام در خانه خشایار شاه قرار داشت.
-کتیبه تخت جمشید به دو زبان فارسی باستان و اکدی نوشته شده و متن فارسی باستان کتیبه ۱۱ سطر دارد. کتیبه شامل ستایش اهورامزدا، معرفی شاه و شرح بنایی است که خشایار شاه آغاز کرده بود و اردشیر آن را به پایان رساند.
آرامگاه خشایار شاه
خشایار شاه هدایت دولت هخامنشی را بهمدت ۲۰ سال بر عهده داشت. وی بعد از گذشت ۲۰ سال، با توطئه رئیس گارد سلطنتی و به دست یکی از خواجههای دربار به قتل رسید و در نقش رستم در آرامگاه خانوادگی شاهان هخامنشی آرام گرفت. آرامگاه خشایار شاه یکی از گورهای صخرهای به شمار میرود که در نقش رستم بنا شده است. این آرامگاه روی سینه کوه حاجیآباد کندهکاری شده و در حدود ۲۶ متر از سطح زمین ارتفاع دارد.
آرامگاه خشایار شاه با آرامگاه داریوش در حدود ۱۰۰ متر فاصله دارد. این آرامگاه بهشکل چلیپا تراشیده شده است. در قسمت بالای صلیب، نماد فروهر و ماه قرار دارد و بالای آن، تصویر خشایار شاه قرار دارد. در این تصویر، خشایار شاه دستش را بهسمت فروهر دراز کرده و آتشدانی روبهروی آن است. زیر پای شاه یک اورنگ قرار دارد که مردمی از سرزمینهای مختلف آن را به دوش میکشند.
ورودی آرامگاه خشایار شاه سه متر است و اتاقی کوچک روبهروی درگاه آن قرار دارد. در این ورودی سه قبر کنده شده است و مشخص نیست چند نفر با شاه در این قبر به خاک سپرده شدهاند. آرامگاه داریوش در سمت راست بنا قرار دارد و از لحاظ نقش و نقوش و معماری، شباهت بسیاری به یکدیگر دارند.
خشایار شاه (یا با نوشتاری صحیحتر، خشایارشا) پسر داریوش و آتوسا، پنجمین شاه هخامنشی بود که از سال ۴۶۵ تا ۴۸۵ قبل از میلاد در ایران حکومت کرد. داریوش بزرگ فرزندان دیگری نیز داشت؛ اما بهدلیل اینکه خشایار شاه نژاد شاهی را هم از پدر و هم از مادر به ارث برده و بزرگترین پسر آتوسا بود، جانشین داریوش بزرگ شد. خشایار شاه وقتی به حکومت رسید ۳۴ سال سن داشت. او بر کشوری حکومت میکرد که بزرگترین شاهنشاهی جهان آن روز، از لحاظ جمعیت، محسوب میشد.
خشایار شاه چهارمین شاه سلسله هخامنشی بود که بر گستره جغرافیایی بزرگی حکومت میکرد. این گستره جغرافیایی از یک طرف به رود جیحون و سیحون از سوی دیگر تا یونان و مصر وسعت داشت. او فرزند داریوش و آتوسا و نوه دختری کوروش هخامنشی بود.
حکومت هخامنشی از دوره تاسیس آن بهوسیله کوروش کبیر، از تسامح مذهبی برخوردار بود. ایرانیان گستره جغرافیایی خود را از ماوراءالنهر یعنی سیحون و جیحون در شمال شرق تا سند و پنجاب در جنوب شرق و از دریای سیاه و یونان تا مدیترانه و لیبی گسترانده بودند. خشایار شاه بعد از داریوش بزرگ، سرزمین بزرگی را به ارث برد که اقوام مختلفی در آن میزیستند. در سالهای پایانی حکومت داریوش، جنگهایی بین ایران و یونان رخ داد که دامنه آن به دوره حکومت خشایار شاه نیز کشیده شد.
در کتاب عهد عتیق در مورد خشایار شاه نوشته شده که یکی از همسران او با نام استر از قوم یهود بود. استر مجری فرمانهای یهودیان در ایران بود که نفوذ بسیاری بر خشایار شاه داشت. در دوره حکومت خشایار شاه وزیر او هامان، دستور کشتار یهودیان را داد و استر، همسر شاه توانست مانع اجرای دستور شاه برای کشتار یهودیان شود. به این شکل یهودیان از کشتار رها شدند و هامان وزیر خشایار شاه به دار آویخته شد.
معنی خشایار شاه
نام خشایارشا از دو بخش تشکیل شده است. بخش اول «خشای» که در معنی شاه به کار میرود و بخش دوم آن «آرشا» که مفهوم قهرمان در آن نهفته است. با این توضیح، «خشایارشا» معنی «شاه قهرمان» را میدهد. برخی آن را فرمانروای قهرمان هم معنی کردهاند. طبق گفته منابع، این نام بعد از جانشینی خشایارشا و بر تخت نشستن، روی او گذاشته شد.
فتوحات خشایار شاه
خشایار شاه وقتی بر تخت سلطنت ایران نشست، به مصر حمله کرد و شورشی را که در این کشور بر پا شده بود فرونشاند و آنجا را آرام کرد. پس از مصر، مردم بابل نیز سر به شورش برداشتند. خشایار شاه برای آرام کردن بابل حرکت کرد و در جنگی که صورت گرفت، بار دیگر توانست بابل را به زیر سلطه هخامنشیان درآورد. خشایار شاه شهربانی بابل را به «زوپیر» سپرد.
داریوش در سالهای پایانی حکومت خود، به قصد انتقام از یونانیان و بهدلیل حمله به سارد و به آتش کشیدن آن، به یونان حمله کرد. جنگ ماراتون در دوره داریوش رخ داد؛ اما پیش از اتمام جنگ، داریوش از دنیا رفت. بعد از داریوش، با روی کار آمدن خشایار شاهه، او تلاش کرد تا کار پدر را به سرانجام برساند. در آتن، بعد از شکست ایران در ماراتن، برای کینخواهی ایرانیان پیشبینیهایی شده بود و تمیستوکل سردار آتن، پیشاپیش هزینه بسیاری را صرف تقویت نیروهای نظامی در دریا کرد.
خشایار شاه قصد جنگ با یونان را کرد. او برای دست یافتن به اهداف خود، نیرویی عظیم را فراهم کرد. هرودوت، تاریخ نگار یونانی، در توصیف ارتش خشایار شاهه اغراق بسیار کرده است. او برای اینکه پیروزی یونان در جنگ با خشایار شاه را بزرگ بنمایاند، تعداد سپاهیان ایران را بسیار زیاد ذکر کرده است.
خشایار شاه دستور داد پلی روی داردانل بسازند تا نیروی زمینی ایران از روی پل بگذرد و به یونان برسد. نیروهای ایران به یونان رسیدند، یونانیها در ابتدا هیچ مقاومتی از خود نشان ندادند؛ تا اینکه تمیستوکل مردم را به جنگ با ایرانیان فراخواند. تیمستوکل موفق شد شهرهای یونانی نشین را ترغیب کرده و با خود همراه کند. به این شکل، اتحادی عظیم از دولتشهرهای آتن و اسپارت در برابر ایران تشکیل شد.
نبرد ترموپیل
نخستین جنگ ایران و یونان در دوره خشایار شاه، «جنگ ترموپیل» بود. نیروهای یونانی که توان رویارویی با ایرانیان را نداشتند، در یک تنگه باریک به نام ترموپیل سنگر گفتند و به انتظار نیروهای ایران نشستند. فرماندهی نیروهای زمینی یونان در این جنگ را لئونیداس شاه اسپارت عهده دار بود. در جنگ ترموپیل، ابتدا نیروهای دریایی وارد جنگ شدند؛ نیروی دریایی ایران بهدلیل بادهای تندی که میوزید نتوانستند اهداف خود را دنبال کنند و نبرد آنها بینتیجه به پایان رسید. نیروهای زمینی ایران به تنگه ترموپیل رسیدند و در این تنگه با سپاهیان لئونیداس روبهرو شدند. تعداد سپاهیان ایران زیاد بودند و گذر از تنگهای باریک برای آنها امکانپذیر نبود؛ اما فرمانده سپاه ایران با طرح یک سیاست جنگی، بههمراه تعداد کمی از نیروهای نظامی، خود را به پشت سپاه یونان رساند و آنها را تار و مار کرد.
در این درگیری، نیروهای لئونیداس شکست خوردند. تعدادی از سپاهیان یونان به فرمان فرمانده خود در این جنگ، تا پای جان جنگیدند تا نیروهای دیگر بتوانند فرار کنند. سپاه ایران در جنگ ترموپیل پیروزمندانه وارد آتن شدند. با ورود ایرانیان به آنجا، آتنیها ترسیدند و بههمراه خانواده خود از آتن خارج شدند و به «سالامین» رفتند.
خشایار شاه بیرون از شهر آتن اردوگاه زد؛ زیرا بر این گمان بود که ارتش یونان در «پلوپونز» به آتن بیاید و بر او شبیخون بزند. نیروهای خشایار شاه در بیرون آتن ماندند و خشایار شاه بههمراه گارد جاویدان به ساختمان مجلس سنا در آتن رفت. وقتی نیروهای ایران وارد آتن شدند، هیچ کسی در آتن نبود. برخی از مردم آتن در آکروپلیس جمع شده بودند تا خدای آتن آنها را نجات دهد. خشایار شاه به نیروهایش دستور داد کسانی که در آنجا جمع شده و به خدا پناه آوردهاند را آزار ندهند.
نبرد سالامیس
بعد از آنکه آتن به تصرف نیروهای ایرانی درآمد، اثری از مقاوت در آتن دیده نمیشد و نیروهای دریایی ایران بر دریاها چیره شده بودند؛ اما «تمیستوکل» نیروی دریایی ایران را در گذرگاه سالامین به دام انداخت و یک جنگ دیگر بر سپاهیان ایران تحمیل کرد. سالامین گذرگاهی تنگ و ناآشنا بود، از طرفی یونانیان به حیله متوسل شدند و یکی از آنها بهعنوان جاسوس به سپاه ایران خبر برد که سپاه یونان در حال گریز هستند و اگر نیروهای ایران حمله کنند سپاهیان یونان را از پا درمیآورند. خشایار شاه توطئه را تشخیص نداد و نیروهای ایران را راهی سالامین کرد. ایرانیان گیر افتادند و نیروهای ایران توان مقاومت را از دست دادند.
فرمانده نیروی دریایی ایران در جنگ با یونان، زنی به نام آرتمیس بود. طبق گفتههای هرودوت، او زنی دانا و دوراندیش بود و در نیروی دریایی ایران، رشادتهای بسیاری از خود نشان داد. در هنگام جنگ سالامین، آرتمیس با حمله به یونان مخالف بود؛ اما چون اکثریت با حمله به یونان موافق بودند، او نتوانست خشایار شاه را مجاب کند و نیروهای ایران به دستور خشایار شاه به سالامین حمله بردند.
نیروی دریایی ایران در جنگ سالامین بهدلیل تنگی جا، به کندی حرکت کردند و به زیر آتش حمله نیروهای دشمن قرار گرفتند. در این جنگ بیشتر از نیمی از کشتیهای ایران از بین رفت و سپاه ایران عقب نشینی کرد. خشایار شاه از عقبنشینی نیروی دریایی ایران مطلع شد و با مشورت فرماندهان خود با اکثریت سپاه به ایران بازگشت. دستهای از سپاهیان ایران به فرماندهی «مردونیوس» در یونان ماندند تا حملات در این کشور را ادامه دهند.
نبرد پلاته و میکال
مردونیه که با تعدادی از سپاهیان ایران در یونان مانده بود، به یونانیها پیام داد که زیر فرمان ایران باشند تا از آزادی برخوردار شوند؛ اما یونانیها نپذیرفتند و ترجیح را بر جنگ گذاشتند. دوباره جنگ بین آنها درگرفت و مردونیه در جنگ پیروز شد.
بعد از آن در سال ۴۷۹ قبل از میلاد، در میکال، ارتش یونان در مقابل مردونیه صفآرایی کردند و بین آنها جنگ درگرفت. در این جنگ که نزدیک بود ایرانیان پیروز شوند، ناگهان مردونیه با تیر کشته شد و سپاه ایران بدون سردار ماند و در جنگ شکست خوردند. نبرد میکال، نبرد پایانی ایران با یونان بود. در این نبرد بخشی از نیروی دریایی ایران که نزدیک دماغه میکال قرار داشت به دست یونانیها افتاد و دریای اژه که تا آن روز زیر نظر ایران بود، به دست یونانیها افتاد.
دلایل شکست ایران از یونان
ایرانیان علاقهای به جنگ با یونانیان نداشتند و حتی لزومی به جنگ با آنها نمیدیدند؛ زیرا خشایار شاه با اعمال سیاستهای بهتر، بدون اینکه به جنگ متوسل شود، میتوانست بر یونان غلبه کند. جنگافزار ایرانیان قابل قیاس با جنگافزارهای سنگین یونانی نبودند و سپاه ایران نیز تعلیم ندیده و سلاح مورد استفاده آنها در جنگ، تیر و کمان بود.
سپاهیان ایران عادت به جنگ در دشتهای بزرگ و پهناور داشتند؛ اما جنگهایی که بین آنها با یونانیان صورت میگرفت، در تنگهها و مناطق کوهستانی ناشناس بود. همین امر ضربه مهلکی را به سپاه ایران وارد و مسببات شکست ایرانیان را فراهم کرد.
یونانیان از انگیزه بالایی برای جنگ با ایرانیان برخوردار بودند. آنها برای در امان ماندن از فرمانبرداری از ایران، از خودگذشتگی بسیار نشان دادند. مردم یونان حاضر نبودند سرزمین خود را زیر سلطه ایرانیان درآورند و همین موضوع سبب شد برای شرکت در جنگ و پیروزی، انگیزه بالایی داشته باشند.
آثار معماری و بناهای دوره خشایار شاه
حیاط هدیش یکی از بناهای معماری دوره هخامنشیان است که به فرمان خشایار شاه ساخته شد. بر دیوار پلههای این بنا، نگهبانانی ایستادهاند و در میان آن کتیبهای دیده میشود. در دو طرف پلکان، نقش یک شیر تصویر شده که به گاوی حمله کرده است و بر دیوارههای پلکان، نقش خراجآورندگان مشاهده میشود که از حیاط هدیش بهوسیله پلکانی به حیاطی دیگر وارد میشوند.
کاخ تچر در جنوب حیاط هدیش واقع شده است. بنای کاخ تچر در دوره داریوش اول آغاز شد و در دوره خشایار شاه به پایان رسید. بر دیوار دروازههای این کاخ نقوش برجستهای از شاه در حال جنگ با شیر یا گاو وحشی یا حیوانی افسانهای دیده میشود. سر و پای این حیوان افسانهای از جلو همچون شیر و از عقب همانند پنجه عقاب و دم آن مثل دم عقرب است. سنگ دیوارهای این کاخ بهاندازهای صاف و صیقلی هستند که آن را «آینهخانه» نامیدهاند.
نقش بالای سردر کاخ تچر نشان میدهد که هنرمندان مصری برای تراش سنگهای این کاخ به کار گرفته شدهاند. ایوان این کاخ بر دو ردیف چهارستونی قرار گرفته است و دو ردیف پلکان در دو طرف ایوان ستوندار قرار گرفته که خراجآورندگان را همراه با هدیههای آنها نشان میدهد. «کاخ صد ستون» به دستور خشایار شاه ساخته شد و با حمله اسکندر مقدونی آتش گرفت و سوخت. کاخ صد ستون یک تالار مرکزی مربع شکل دارد و سقف آن روی ۱۰ ردیف ۱۰ ستونی قرار گرفته است.
کتیبههای خشایار شاه
از خشایار شاه ۱۲ کتیبه برجای مانده است که به شرح زیر هستند:
-کتیبه خشایار شاه در پرسپولیس: این کتیبه سه زبانه، به زبانهای فارسی باستان، ایلامی و اکدی نوشته شده است. متن فارسی باستان کتاب، ۲۰ سطر دارد و شامل ستایش اهورامزدا، معرفی خشایار شاه، شرح بنای دهلیزی در تخت جمشید و بناهای دیگر و در پایان دعا به درگاه اهورامزدا بود. کتیبه دوم خشایار شاه در پرسپولیس که به کتیبه «b» معروف است، به زبان فارسی باستان نوشته شده و ۳۰ سطر دارد. این کتیبه شامل ستایش اهورامزدا، معرفی خشایار شاه، شرح بنای ساختمانی در تخت جمشید و بناهای دیگر و در پایان دعا به درگاه اهورامزدا است. ۶ کتیبه دیگر از خشایار شاهه در پرسپولیس باقی مانده است که برخی از آنها دوزبانه و بعضی دیگر سهزبانه هستند. سطرهای هر یک از این کتیبهها با هم متفاوت و محتوای آنها ستایش اهورامزدا، معرفی خشایار شاه، بیان اقدامات او و دعا به درگاه اهورامزدا است.
-از خشایار شاه سه کتیبه در شوش مانده است و «کتیبه الوند» و «کتیبه وان» از دیگر کتیبههایی هستند که در دوره او نوشته شدهاند. کتیبه الوند به سه زبان فارسی باستان، اکدی و ایلامی نوشته شده است. متن فارسی باستان کتیبه شامل ۲۰ سطر دارد و در طرف راست کتیبه داریوش در الوند قرار دارد. محتوای کتیبه شامل ستایش اهورامزدا و معرفی خشایار شاه است.
-کتیبه وان نیز سه زبانه است و ۲۷ سطر دارد. محتوای متن این کتیبه ستایش اهورامزدا، معرفی شاه و ذکر ساختمانی بود که داریوش آن را بنا کرد و خشایار شاه بر آن کتیبه یادبودی را نوشت.
-کتیبه همدان یکی دیگر از کتیبههای خشایار شاه به شمار میرود که روی یک جام نقرهای در همدان حکاکی شده است. این کتیبه یک سطر دارد و به زبان فارسی باستان نوشته شده است. گفته میشود که این جام در خانه خشایار شاه قرار داشت.
-کتیبه تخت جمشید به دو زبان فارسی باستان و اکدی نوشته شده و متن فارسی باستان کتیبه ۱۱ سطر دارد. کتیبه شامل ستایش اهورامزدا، معرفی شاه و شرح بنایی است که خشایار شاه آغاز کرده بود و اردشیر آن را به پایان رساند.
آرامگاه خشایار شاه
خشایار شاه هدایت دولت هخامنشی را بهمدت ۲۰ سال بر عهده داشت. وی بعد از گذشت ۲۰ سال، با توطئه رئیس گارد سلطنتی و به دست یکی از خواجههای دربار به قتل رسید و در نقش رستم در آرامگاه خانوادگی شاهان هخامنشی آرام گرفت. آرامگاه خشایار شاه یکی از گورهای صخرهای به شمار میرود که در نقش رستم بنا شده است. این آرامگاه روی سینه کوه حاجیآباد کندهکاری شده و در حدود ۲۶ متر از سطح زمین ارتفاع دارد.
آرامگاه خشایار شاه با آرامگاه داریوش در حدود ۱۰۰ متر فاصله دارد. این آرامگاه بهشکل چلیپا تراشیده شده است. در قسمت بالای صلیب، نماد فروهر و ماه قرار دارد و بالای آن، تصویر خشایار شاه قرار دارد. در این تصویر، خشایار شاه دستش را بهسمت فروهر دراز کرده و آتشدانی روبهروی آن است. زیر پای شاه یک اورنگ قرار دارد که مردمی از سرزمینهای مختلف آن را به دوش میکشند.
ورودی آرامگاه خشایار شاه سه متر است و اتاقی کوچک روبهروی درگاه آن قرار دارد. در این ورودی سه قبر کنده شده است و مشخص نیست چند نفر با شاه در این قبر به خاک سپرده شدهاند. آرامگاه داریوش در سمت راست بنا قرار دارد و از لحاظ نقش و نقوش و معماری، شباهت بسیاری به یکدیگر دارند.
دسته بندی مقالات
درحال حاضر نظری برای این مطلب وارد نشده است!
کلیه حقوق متعلق به دلتا میباشد.