حقایق جالب از بیستون که نمیدانستید!
داریوش شاه گوید: تو که از این پس، این نبشته را که من نوشتم یا این پیکرها را ببینی، مبادا که آنها را تباه سازی؛ تا هنگامی که توانا هستی آنها را نگاه دار.” (کتیبه بیستون)
بیستون، مجموعهای است تاریخی در فاصله حدود ۳۰ کیلومتری شرق کرمانشاه. این مجموعه و منظر طبیعی آن (کوه و دشت) در سال ۲۰۰۶ میلادی توسط سازمان یونسکو در فهرست میراث فرهنگی جهان ثبت شد.
کهنترین آثار موجود در این محوطه، متعلق به دوران پارینه سنگی میانی و جدیدترین آنها مربوط به دوران صفویه است اما شهرتش را بیش از همه مدیون کتیبه و نقش برجسته داریوش اول هخامنشی (۵۲۱-۴۸۶ پیش از میلاد) است که در ارتفاع حدود ۸۰ متری از پای کوه، بر دل صخره نقر شده.
داستان کتیبه داریوش – معروف به کتیبه بیستون – چنین است که وقتی کمبوجیه، فرزند و جانشین کورش، برای فتح مصر به آن سرزمین لشکر کشید، یکی از مُغان به نام گئومات(Gaumata) علم طغیان برافراشت و خود را “بردیا” برادر کمبوجیه معرفی کرد. این در حالی بود که کمبوجیه پیش از رفتن به مصر، برادر خود را از ترس آن که مبادا در غیابش مدعی تاج و تخت شود، کشته بود.
بردیای دروغین با بخشودن مالیات سه ساله ایالات، موفق شد که تقریبا همگی را به اطاعت وادارد و چالش بزرگی را برای کمبوجیه و دودمان هخامنشی رقم زند. کمبوجیه به سرعت راه ایران را در پیش گرفت تا تاج و تخت خویش را بازستاند اما در میانه راه به طرز مشکوکی درگذشت.
چنین مینمود که مانع دیگری پیش پای گئومات باقی نیست اما هفت نفر از نجبای هخامنشی به رهبری داریوش بر ضد او قیام کردند و سرنگونش ساختند. بدین ترتیب، داریوش که متعلق به شاخه دیگری از دودمان هخامنشی بود به تخت نشست و پادشاهی از خانواده کورش به خانواده او منتقل شد.
داریوش دستور داد که داستان این پیروزی بزرگ را که به منزله نجات یافتن سلسله هخامنشی از سقوط حتمی بود، بر دیواره کوه بیستون نقر کنند. در آن زمان، کوه بیستون نه فقط از اهمیت مذهبی برخوردار بود بلکه از آن مهمتر، بر کناره شاهراه مرکز و غرب ایران به بینالنهرین قرار گرفته و در معرض دید مسافران و کاروانیان بود.
بررسیهای باستان شناسان و پژوهشهای تاریخی نشان میدهد که کتیبه بیستون در یک مرحله ایجاد نشده است. در مرحله نخست، نقش داریوش در حالی که هشت همدست گئومات دست بسته در مقابلش صف کشیده بودند و خودِ گئومات زیر پایش لگدکوب میشد، همراه با کتیبهای به خط میخی و زبان عیلامی بر دل صخره نقر شد. در این قسمت، نقش فروهر بر فراز پیکره داریوش و اسیران دیده میشود و یک کماندار و یک نیزه دار نیز پشت سر داریوش ایستادهاند.
بعدها که داریوش شورش سکاها را فرونشاند، نقش “سکایی تیزخود” به انتهای صف اسیران افزوده شد و پس از آن نوشتههای دیگری به خط میخی و به دو زبان بابِلی و پارسی باستان در کنار نقوش قدیمی قرار گرفت.
مهمترین گفتههای داریوش در کتیبه بیستون چنین است: معرفی داریوش و گستره شاهنشاهی او؛ داستان شورش گئومات و فرونشاندن آن؛ داستان سرکوب شورشهای گوناگون در سرزمینهای عیلام، بابِل، ماد، پارت، پارس، ارمنستان و مرو؛ تأکید بر راست بودن مفاد سنگ نبشته بیستون؛ مبرّا دانستن داریوش از پلیدی و دروغگویی و تبهکاری؛ درخواست از آیندگان برای نگاهداری کتیبه؛ دعا برای حافظان آن و نفرین بر آسیب زنندگان.
در دورههای بعد که زبانها و خطوط باستانی به دست فراموشی سپرده شد، کتیبه بیستون نیز ناخوانا شد؛ نه تنها کسی نمیتوانست متن آن را بخواند، بلکه اصلا معلوم نبود که از آنِ چه کسی و مربوط به چه دورهای است. در همین زمان بود که کتیبه داریوش و سایر حجاریهای موجود در کوه بیستون که از دوران اشکانی و ساسانی بر جای مانده بودند، به فرهاد و عشق آتشین او به شیرین سریانی نسبت داده شدند و طنین بلندی در نظم و نثر پارسی یافتند: بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد!
نخستین کسی که موفق به خواندن کتیبه بیستون شد، هِنری رالینسون انگلیسی(Rawlinson) بود. او که در دهه ۱۸۳۰ میلادی و اوایل دهه ۱۸۴۰ به عنوان افسر ارتش هندِ انگلستان، مأمور خدمت در غرب ایران بود، موفق به رمزگشایی از خطوط کتیبه شد و نخستین ترجمه آن را به دست داد. رالینسون بعدها در اواخر دهه ۱۸۵۰ برای مدت کوتاهی، به سمت وزیرمختار انگلستان در ایران منصوب شد.
پس از رالینسون، افراد دیگری راه او را پی گرفتند و ترجمههای کاملتر و دقیقتری از کتیبه بیستون را بدست دادند؛ با این حال، بخشهایی از این کتیبه باستانی به علت فرسایش در برابر باد و باران از میان رفته و ناخواناست؛ و نیز بدین خاطر که در دورهای از بیخبری ایرانیان، نقوش و خطوط آن به عنوان نشانه تیراندازی مورد استفاده قرار میگرفت.
امروزه، مانند زمان داریوش، جاده مرکز و غرب ایران به بینالنهرین (عراق) همچنان از کنار کوه بیستون میگذرد. معمولا مسافرانی که از کیلومترها آنسوتر مجذوب بلندی و سترگی کوه بیستون و مسحور زیبایی دشت پیرامون آن شدهاند، چارهای جز این نمییابند که لختی پای کوه توقف کنند و به دیدار کتیبه داریوش بشتابند؛ کتیبهای که بزرگترین سنگ نبشته تاریخی ایران و در عین حال، نخستین سند رسمی به زبان پارسی باستان است.
و این همان خواست داریوش و میل او به جاودانگی است: “داریوش شاه گوید: اگر این نبشته یا این پیکرها را ببینی و تباهشان نسازی و تا هنگامی که ترا توانایی است نگاهشان داری، اهورا مزدا ترا دوست باد و دودمان بسیار و زندگیت دراز باد و آنچه کنی آن را به تو اهورامزدا خوب کناد.”
در گزارش مصور این صفحه آقای علی همدانی، پژوهشگر تاریخ به معرفی مجموعه تاریخی بیستون میپردازد. همچنین در آلبوم عکس جداگانهای، میتوانید توضیحات دقیقتری درباره مهمترین آثار موجود در بیستون را بخوانید.
پینوشت:
۱- این روایت از وقایع مربوط به مرگ کمبوجیه و انتقال قدرت به داریوش، مبتنی بر گفتههای داریوش در کتیبه بیستون است که با روایت مورخان یونانی، کمابیش، همخوانی دارد. برخی پژوهشگران معاصر، روایتهای دیگری را به دست دادهاند که ماجرا را به مراتب پیچیدهتر میسازد و روایت داریوش را به چالش میکشد.
سراب بیستون
سراب بیستون، چشمهای است که از دل زمین میجوشد و آب آن در برکهای نه چندان بزرگ جمع میشود. وجود این سراب یکی از دلایل اصلی استقرارهای انسانی از دوره پارینه سنگی تا عصر حاضر در این نقطه بوده است. در دوران تاریخی نیز به عنوان محل اتراق مسافران و کاروانیان در مسیر مرکز و غرب ایران به بینالنهرین مورد استفاده قرار میگرفته است. بیشتر آثار تاریخی بیستون پیرامون این سراب قرار دارند.
غارهای بیستون
در دامنه کوه بیستون چند غار به نامهای مرتاریک، مر دو در، مرخِر و شکارچیان وجود دارد که همگی مربوط به دوره پارینه سنگی میانی هستند و موادی چون استخوانهای انسانی و جانوری و ابزارها و تراشندههای سنگی و استخوانی در آنها کشف شده است. برای نمونه، در غار شکارچیان (عکس مقابل) استخوان حیواناتی مانند گوزن، غزال، گاو وحشی و گراز به دست آمده است. گمان میرود که شکارچیان از این غار به عنوان پناهگاه موقت استفاده میکردهاند و پس از قصابی شکارها، آنها را به اقامتگاه اصلی میبردهاند. غار شکارچیان تا دوران تاریخی مورد استفاده بوده و سفالهایی از دوره آشوری و هخامنشی در آن کشف شده است.
کتیبه بیستون
کتیبه و نقش برجسته بیستون، معروفترین اثر تاریخی بیستون و از نخستین اسناد مکتوب تاریخ ایران است. این کتیبه به سه زبان عیلامی، بابلی و پارسی باستان و به خط میخی نوشته شده است و پیروزی داریوش اول هخامنشی بر شورشیان را شرح داده و به تصویر میکشد. اینان، پس از مرگ کمبوجیه، با رهبری فردی به نام گئومات مغ (بردیای دروغین) دست به شورش زدند اما داریوش موفق شد که همگیشان را شکست دهد و مجازات کند.
گوردخمه برناج
این گوردخمه کوچک که از دوره مادها تا دوره ساسانی تاریخ گذاری شده است، با فاصله زیادی در سمت راست کتیبه داریوش اول و در ارتفاعی پایینتر از آن قرار دارد.
مجسمه هرکول
مجسمه هرکول در پایین کوه بیستون و در سمت راست کتیبه داریوش قرار دارد. این مجسمه که هرکولس، خدای جنگ یونانیان را نشان میدهد، در سال ۱۵۳ پیش از میلاد و در دوران موسوم به یونانی مآبی که خدایان یونانی در ایران پرستش میشدند، ساخته شده است. این مجسمه در سال ۱۳۳۷ خورشیدی و هنگام ساخت جاده همدان به کرمانشاه کشف شد.
نقش بلاش
در دامنه کوه بیستون، یک تخته سنگ چهارضلعی به بلندای ۲،۵ متر وجود دارد که در سه طرف آن نقش سه مرد دیده میشود. نقش اصلی مربوط به بلاش اشکانی است که به علت مخدوش شدن نوشتهها مشخص نشده کدامین بلاش است. دو نقش دیگر نیز از آنِ مردانی ناشناس است که گویی به سمت بلاش حرکت میکنند. گمان میرود نقش بلاش، صحنه نیایش مذهبی را به تصویر کشیده است.
نقش برجسته بهرام دوم و گودرز دوم و کتیبه شیخعلیخان
در دامنه کوه بیستون و در پایین کتیبه داریوش، نقش برجستهای از بهرام دوم و گودرز دوم اشکانی وجود دارد که به علت قرار گرفتن کتیبهای از دوره صفویه در میانه آن به شدت مخدوش شده است. این کتیبه متعلق به شیخعلیخان زنگنه، حاکم کرمانشاه در دوره صفویه است که وقف املاکی برای کاروانسرای بیستون را شرح میدهد.
پل خسرو
این پل با حدود ۱۵۰ متر طول و ۷ متر عرض در جنوب غربی شهر بیستون و روی رودخانه گاماسیاب قرار دارد. نام و سبک معماری آن نشان میدهد که در اواخر دوره ساسانی و احتمالا در دوره خسرو دوم، پرویز ساخته شده است.
فرهاد تراش
فرهاد تراش که نام خود را از فرهاد کوهکن و عاشق دلباخته شیرین سریانی گرفته، دیواره بزرگی به طول ۲۰۰ و بلندای ۳۶ متر است که در دامنه کوه بیستون و در غرب کتیبه داریوش تراشیده شده است. اگرچه عدهای بر این باورند که این دیواره متعلق به دوران هخامنشی است اما نظریات جدید حاکی از آن است که احتمالا در دوره خسروپرویز ساسانی برای ایجاد کتیبهیا نقش برجسته آماده شده اما با سقوط و مرگ خسرو ناتمام مانده است.
کاخ ناتمام ساسانی و کاروانسرای ایلخانی
این کاخ، پایین کوه بیستون و مقابل فرهاد تراش جای دارد. سبک معماری و شواهد پیرامونی آن نشان میدهد که از آثار اواخر دوره ساسانی است که به علل نامعلوم، نیمه کاره رها شده است. روی بقایای این کاخ در دوره ایلخانان مغول، کاروانسرایی ساخته شده که بقایایایش همچنان باقی است.
پل بیستون
پل بیستون با ۱۴۴ متر طول و ۷،۶ متر عرض روی رودخانه دینور آب و بر سر راه قدیم کرمانشاه به صحنه ساخته شده است. پایههای آن در دوره ساسانی گذارده شده و در دورههای بعد از جمله دوران ایلخانان و صفویه مورد مرمت قرار گرفته است.
کاروانسرای بیستون
این کاروانسرا از آثار دوره صفوی است و ساختمان آن در دوره شاه سلیمان و به همت شیخعلیخان زنگنه به پایان رسیده است. این بنا در دهههای اخیر به عنوان پاسگاه و زندان مورد استفاده بود اما به منظور ثبت جهانی آثار تاریخی بیستون، تخلیه و مرمت شد.
بیستون، مجموعهای است تاریخی در فاصله حدود ۳۰ کیلومتری شرق کرمانشاه. این مجموعه و منظر طبیعی آن (کوه و دشت) در سال ۲۰۰۶ میلادی توسط سازمان یونسکو در فهرست میراث فرهنگی جهان ثبت شد.
کهنترین آثار موجود در این محوطه، متعلق به دوران پارینه سنگی میانی و جدیدترین آنها مربوط به دوران صفویه است اما شهرتش را بیش از همه مدیون کتیبه و نقش برجسته داریوش اول هخامنشی (۵۲۱-۴۸۶ پیش از میلاد) است که در ارتفاع حدود ۸۰ متری از پای کوه، بر دل صخره نقر شده.
داستان کتیبه داریوش – معروف به کتیبه بیستون – چنین است که وقتی کمبوجیه، فرزند و جانشین کورش، برای فتح مصر به آن سرزمین لشکر کشید، یکی از مُغان به نام گئومات(Gaumata) علم طغیان برافراشت و خود را “بردیا” برادر کمبوجیه معرفی کرد. این در حالی بود که کمبوجیه پیش از رفتن به مصر، برادر خود را از ترس آن که مبادا در غیابش مدعی تاج و تخت شود، کشته بود.
بردیای دروغین با بخشودن مالیات سه ساله ایالات، موفق شد که تقریبا همگی را به اطاعت وادارد و چالش بزرگی را برای کمبوجیه و دودمان هخامنشی رقم زند. کمبوجیه به سرعت راه ایران را در پیش گرفت تا تاج و تخت خویش را بازستاند اما در میانه راه به طرز مشکوکی درگذشت.
چنین مینمود که مانع دیگری پیش پای گئومات باقی نیست اما هفت نفر از نجبای هخامنشی به رهبری داریوش بر ضد او قیام کردند و سرنگونش ساختند. بدین ترتیب، داریوش که متعلق به شاخه دیگری از دودمان هخامنشی بود به تخت نشست و پادشاهی از خانواده کورش به خانواده او منتقل شد.
داریوش دستور داد که داستان این پیروزی بزرگ را که به منزله نجات یافتن سلسله هخامنشی از سقوط حتمی بود، بر دیواره کوه بیستون نقر کنند. در آن زمان، کوه بیستون نه فقط از اهمیت مذهبی برخوردار بود بلکه از آن مهمتر، بر کناره شاهراه مرکز و غرب ایران به بینالنهرین قرار گرفته و در معرض دید مسافران و کاروانیان بود.
بررسیهای باستان شناسان و پژوهشهای تاریخی نشان میدهد که کتیبه بیستون در یک مرحله ایجاد نشده است. در مرحله نخست، نقش داریوش در حالی که هشت همدست گئومات دست بسته در مقابلش صف کشیده بودند و خودِ گئومات زیر پایش لگدکوب میشد، همراه با کتیبهای به خط میخی و زبان عیلامی بر دل صخره نقر شد. در این قسمت، نقش فروهر بر فراز پیکره داریوش و اسیران دیده میشود و یک کماندار و یک نیزه دار نیز پشت سر داریوش ایستادهاند.
بعدها که داریوش شورش سکاها را فرونشاند، نقش “سکایی تیزخود” به انتهای صف اسیران افزوده شد و پس از آن نوشتههای دیگری به خط میخی و به دو زبان بابِلی و پارسی باستان در کنار نقوش قدیمی قرار گرفت.
مهمترین گفتههای داریوش در کتیبه بیستون چنین است: معرفی داریوش و گستره شاهنشاهی او؛ داستان شورش گئومات و فرونشاندن آن؛ داستان سرکوب شورشهای گوناگون در سرزمینهای عیلام، بابِل، ماد، پارت، پارس، ارمنستان و مرو؛ تأکید بر راست بودن مفاد سنگ نبشته بیستون؛ مبرّا دانستن داریوش از پلیدی و دروغگویی و تبهکاری؛ درخواست از آیندگان برای نگاهداری کتیبه؛ دعا برای حافظان آن و نفرین بر آسیب زنندگان.
در دورههای بعد که زبانها و خطوط باستانی به دست فراموشی سپرده شد، کتیبه بیستون نیز ناخوانا شد؛ نه تنها کسی نمیتوانست متن آن را بخواند، بلکه اصلا معلوم نبود که از آنِ چه کسی و مربوط به چه دورهای است. در همین زمان بود که کتیبه داریوش و سایر حجاریهای موجود در کوه بیستون که از دوران اشکانی و ساسانی بر جای مانده بودند، به فرهاد و عشق آتشین او به شیرین سریانی نسبت داده شدند و طنین بلندی در نظم و نثر پارسی یافتند: بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد!
نخستین کسی که موفق به خواندن کتیبه بیستون شد، هِنری رالینسون انگلیسی(Rawlinson) بود. او که در دهه ۱۸۳۰ میلادی و اوایل دهه ۱۸۴۰ به عنوان افسر ارتش هندِ انگلستان، مأمور خدمت در غرب ایران بود، موفق به رمزگشایی از خطوط کتیبه شد و نخستین ترجمه آن را به دست داد. رالینسون بعدها در اواخر دهه ۱۸۵۰ برای مدت کوتاهی، به سمت وزیرمختار انگلستان در ایران منصوب شد.
پس از رالینسون، افراد دیگری راه او را پی گرفتند و ترجمههای کاملتر و دقیقتری از کتیبه بیستون را بدست دادند؛ با این حال، بخشهایی از این کتیبه باستانی به علت فرسایش در برابر باد و باران از میان رفته و ناخواناست؛ و نیز بدین خاطر که در دورهای از بیخبری ایرانیان، نقوش و خطوط آن به عنوان نشانه تیراندازی مورد استفاده قرار میگرفت.
امروزه، مانند زمان داریوش، جاده مرکز و غرب ایران به بینالنهرین (عراق) همچنان از کنار کوه بیستون میگذرد. معمولا مسافرانی که از کیلومترها آنسوتر مجذوب بلندی و سترگی کوه بیستون و مسحور زیبایی دشت پیرامون آن شدهاند، چارهای جز این نمییابند که لختی پای کوه توقف کنند و به دیدار کتیبه داریوش بشتابند؛ کتیبهای که بزرگترین سنگ نبشته تاریخی ایران و در عین حال، نخستین سند رسمی به زبان پارسی باستان است.
و این همان خواست داریوش و میل او به جاودانگی است: “داریوش شاه گوید: اگر این نبشته یا این پیکرها را ببینی و تباهشان نسازی و تا هنگامی که ترا توانایی است نگاهشان داری، اهورا مزدا ترا دوست باد و دودمان بسیار و زندگیت دراز باد و آنچه کنی آن را به تو اهورامزدا خوب کناد.”
در گزارش مصور این صفحه آقای علی همدانی، پژوهشگر تاریخ به معرفی مجموعه تاریخی بیستون میپردازد. همچنین در آلبوم عکس جداگانهای، میتوانید توضیحات دقیقتری درباره مهمترین آثار موجود در بیستون را بخوانید.
پینوشت:
۱- این روایت از وقایع مربوط به مرگ کمبوجیه و انتقال قدرت به داریوش، مبتنی بر گفتههای داریوش در کتیبه بیستون است که با روایت مورخان یونانی، کمابیش، همخوانی دارد. برخی پژوهشگران معاصر، روایتهای دیگری را به دست دادهاند که ماجرا را به مراتب پیچیدهتر میسازد و روایت داریوش را به چالش میکشد.
سراب بیستون
سراب بیستون، چشمهای است که از دل زمین میجوشد و آب آن در برکهای نه چندان بزرگ جمع میشود. وجود این سراب یکی از دلایل اصلی استقرارهای انسانی از دوره پارینه سنگی تا عصر حاضر در این نقطه بوده است. در دوران تاریخی نیز به عنوان محل اتراق مسافران و کاروانیان در مسیر مرکز و غرب ایران به بینالنهرین مورد استفاده قرار میگرفته است. بیشتر آثار تاریخی بیستون پیرامون این سراب قرار دارند.
غارهای بیستون
در دامنه کوه بیستون چند غار به نامهای مرتاریک، مر دو در، مرخِر و شکارچیان وجود دارد که همگی مربوط به دوره پارینه سنگی میانی هستند و موادی چون استخوانهای انسانی و جانوری و ابزارها و تراشندههای سنگی و استخوانی در آنها کشف شده است. برای نمونه، در غار شکارچیان (عکس مقابل) استخوان حیواناتی مانند گوزن، غزال، گاو وحشی و گراز به دست آمده است. گمان میرود که شکارچیان از این غار به عنوان پناهگاه موقت استفاده میکردهاند و پس از قصابی شکارها، آنها را به اقامتگاه اصلی میبردهاند. غار شکارچیان تا دوران تاریخی مورد استفاده بوده و سفالهایی از دوره آشوری و هخامنشی در آن کشف شده است.
کتیبه بیستون
کتیبه و نقش برجسته بیستون، معروفترین اثر تاریخی بیستون و از نخستین اسناد مکتوب تاریخ ایران است. این کتیبه به سه زبان عیلامی، بابلی و پارسی باستان و به خط میخی نوشته شده است و پیروزی داریوش اول هخامنشی بر شورشیان را شرح داده و به تصویر میکشد. اینان، پس از مرگ کمبوجیه، با رهبری فردی به نام گئومات مغ (بردیای دروغین) دست به شورش زدند اما داریوش موفق شد که همگیشان را شکست دهد و مجازات کند.
گوردخمه برناج
این گوردخمه کوچک که از دوره مادها تا دوره ساسانی تاریخ گذاری شده است، با فاصله زیادی در سمت راست کتیبه داریوش اول و در ارتفاعی پایینتر از آن قرار دارد.
مجسمه هرکول
مجسمه هرکول در پایین کوه بیستون و در سمت راست کتیبه داریوش قرار دارد. این مجسمه که هرکولس، خدای جنگ یونانیان را نشان میدهد، در سال ۱۵۳ پیش از میلاد و در دوران موسوم به یونانی مآبی که خدایان یونانی در ایران پرستش میشدند، ساخته شده است. این مجسمه در سال ۱۳۳۷ خورشیدی و هنگام ساخت جاده همدان به کرمانشاه کشف شد.
نقش بلاش
در دامنه کوه بیستون، یک تخته سنگ چهارضلعی به بلندای ۲،۵ متر وجود دارد که در سه طرف آن نقش سه مرد دیده میشود. نقش اصلی مربوط به بلاش اشکانی است که به علت مخدوش شدن نوشتهها مشخص نشده کدامین بلاش است. دو نقش دیگر نیز از آنِ مردانی ناشناس است که گویی به سمت بلاش حرکت میکنند. گمان میرود نقش بلاش، صحنه نیایش مذهبی را به تصویر کشیده است.
نقش برجسته بهرام دوم و گودرز دوم و کتیبه شیخعلیخان
در دامنه کوه بیستون و در پایین کتیبه داریوش، نقش برجستهای از بهرام دوم و گودرز دوم اشکانی وجود دارد که به علت قرار گرفتن کتیبهای از دوره صفویه در میانه آن به شدت مخدوش شده است. این کتیبه متعلق به شیخعلیخان زنگنه، حاکم کرمانشاه در دوره صفویه است که وقف املاکی برای کاروانسرای بیستون را شرح میدهد.
پل خسرو
این پل با حدود ۱۵۰ متر طول و ۷ متر عرض در جنوب غربی شهر بیستون و روی رودخانه گاماسیاب قرار دارد. نام و سبک معماری آن نشان میدهد که در اواخر دوره ساسانی و احتمالا در دوره خسرو دوم، پرویز ساخته شده است.
فرهاد تراش
فرهاد تراش که نام خود را از فرهاد کوهکن و عاشق دلباخته شیرین سریانی گرفته، دیواره بزرگی به طول ۲۰۰ و بلندای ۳۶ متر است که در دامنه کوه بیستون و در غرب کتیبه داریوش تراشیده شده است. اگرچه عدهای بر این باورند که این دیواره متعلق به دوران هخامنشی است اما نظریات جدید حاکی از آن است که احتمالا در دوره خسروپرویز ساسانی برای ایجاد کتیبهیا نقش برجسته آماده شده اما با سقوط و مرگ خسرو ناتمام مانده است.
کاخ ناتمام ساسانی و کاروانسرای ایلخانی
این کاخ، پایین کوه بیستون و مقابل فرهاد تراش جای دارد. سبک معماری و شواهد پیرامونی آن نشان میدهد که از آثار اواخر دوره ساسانی است که به علل نامعلوم، نیمه کاره رها شده است. روی بقایای این کاخ در دوره ایلخانان مغول، کاروانسرایی ساخته شده که بقایایایش همچنان باقی است.
پل بیستون
پل بیستون با ۱۴۴ متر طول و ۷،۶ متر عرض روی رودخانه دینور آب و بر سر راه قدیم کرمانشاه به صحنه ساخته شده است. پایههای آن در دوره ساسانی گذارده شده و در دورههای بعد از جمله دوران ایلخانان و صفویه مورد مرمت قرار گرفته است.
کاروانسرای بیستون
این کاروانسرا از آثار دوره صفوی است و ساختمان آن در دوره شاه سلیمان و به همت شیخعلیخان زنگنه به پایان رسیده است. این بنا در دهههای اخیر به عنوان پاسگاه و زندان مورد استفاده بود اما به منظور ثبت جهانی آثار تاریخی بیستون، تخلیه و مرمت شد.
دسته بندی مقالات
درحال حاضر نظری برای این مطلب وارد نشده است!
کلیه حقوق متعلق به دلتا میباشد.